سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 123453

  بازدید امروز : 67

  بازدید دیروز : 10

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی...

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

لوگوی دوستان





 

درباره خودم

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی...
مدعی محبت
آرزوی من! این رنج دیده جسم بی تعادل، محتاج ایستا نمودن توست؛ این ملتهب دل بی سکون، محتاج آرامش توست؛ این سیه جان بی ابرو محتاج مهر توست؛ پس ای مهر عالم! بتاب بر جان خسته ام.. بتاب بر قلب شکسته ام؛ بر دستان بسته ام؛ بر عهد گسسته ام؛ بتاب و ناپاکیم بزدای... (این بهترین توضیحی بود که می تونستم راجع به خودم بگم..)

 

لینک به لوگوی من

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی...

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

دسته بندی یادداشت ها

شعر محرمی سوزناک . شعری زیبا . عاشورا . کربلا . محرم .

 

بایگانی

ادعاهای پیشین
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386

 

اشتراک

 

 

[ و انس پسر مالک را نزد طلحه و زبیر به بصره فرستاد تا آنان را حدیثى به یاد آرد که از رسول خدا ( ص ) شنیده بود . انس از رساندن پیام سر برتافت و چون بازگشت گفت : « فراموش کردم . » امام فرمود : ] اگر دروغ میگویى خدایت به سپیدى درخشان گرفتار گرداند که عمامه آن نپوشاند [ یعنى بیمارى برص . از آن پس انس را در چهره برص پدید گردید و کس جز با نقاب او را ندید . ] [نهج البلاغه]

دعوت نامه

نویسنده:مدعی محبت::: دوشنبه 86/5/29::: ساعت 2:12 صبح
نوشته شده در شنبه، 30 تیر، 1386ساعت 12:32 توسط ..:: مدعی محبت ::..

خدایا!
اعتکاف داره از راه می رسه، و امسال رو سیاه تر و سر به زیرتر از پارسال، اصلاً نمی دونم راهم می دن یا نه؟! پارسال قرار گذاشتم، قرار یک سال بندگی، یک سال تسلیم، یک سال...، اما سالی که گذشت برام پر بود از بدی، زشتی، خرابی و تباهی. خیلی سختی ها کشیدم، خیلی اتّفاقات افتاد، ‌امّا نه این طور که من عوض شدم. اگه پارسال مثلاً 1000 تا پلّه فاصله داشتم تا کم ترین درجه ی بندگی، امسال شده 10000. حالا من با این روی سیاه چه طور راهی شم؟ حیف نیست من برم توی اون جمع؟!...
ای خدا...
***
دقایقی پیش، یه پاکت پستی که پشتش اسم من نوشته شده بود، برام رسید. از طرف کانون بود! با تعجّب از این که اصلاً نمی دونستم چیه، بازش کردم.
خدایا... دعوت نامه بود، دعوت نامه ی اعتکاف... خودم هم مونده بودم، این سال ها از این خبرا نبود، ...
                         "برای سه روز بندگی یه اراده ی حیدری(ع) می خوایم،
                                 یه عشق زهرایی(س) و یه صبر زینبی(س)؛
            یه دعوت عمومی از طرف مهربونی که بین بنده ها خوب و بد نمی کنه،
                      همیشه برای عاشقی دنبال بهونه می گرده و ماه رجب 
  
       به حرمت پیامبر رحمة للعالمینش بهترین بهونه هست برای آشتی کنون. ..."
خدایا! چه قدر مهربونی...

و دوباره بر زبان جاری کردم: ...از طرف مهربونی که بین بنده ها خوب و بد نمی کنه...



  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    طوفان واژه ها
    بانوی کرامت
    [عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com